بازخوانی فاجعه جمعه سیاه؛
کشتار مردم در ۱۷ شهریور چگونه رقم خورد؟
به گزارش روابط عمومی جهاددانشگاهی استان مرکزی؛ قتلعام مردم تهران در 17 شهریور از جمله روزهای خونین انقلاب بود. کشتار بیرحمانه مردم در آن روز تجلی واقعی رژیمی بود که سعی میکرد با فریبکاری از خود چهرهای صلحدوست، آزادیخواه و مخالف با مفاسد بسازد. واقعه خونین 17 شهریور نقطه پایانی بود بین ملّتی ستمدیده و رژیمی ستمکار. این واقعه نظریه امام خمینی را در دروغگویی و فریبکاری رژیم به اثبات رساند و مردم را برای سرنگونی رژیم مصممتر ساخت.
رژیم شاه بعد از راهپیمایی بزرگ 16 شهریور به این نتیجه رسید که باید بر شدت سرکوب افزود تا بتوان بحران را مهار کرد. به روایت فریدون هویدا، پس از راهپیمایی روز 16 شهریور، فرماندهان نظامی به شاه فشار آوردند که هر چه زودتر در تهران حکومت نظامی اعلام کند و خواسته خود را نیز چنین توصیه کردند: «در راهپیمایی امروز سیل جمعیت به راحتی میتوانست عمارت مجلس و تأسیسات رادیو تلویزیون را به تصرف خود درآورد، شاه بعد از چند ساعت تردید و دودلی با سفرای انگلیس و آمریکا به تبادل نظر پرداخت و تصمیم گرفت که تسلیم نظر فرماندهان ارتش شود.»
روز واقعه
عدهای از مردم در راهپیمایی بزرگ 16 شهریور فریاد میزدند: «فردا صبح در میدان ژاله. سپهبد مقدم برای جلوگیری از تکرار راهپیمایی از شاه درخواست برقراری حکومت نظامی کرد و سرانجام با موافقت شاه، تصویب شورای امنیت و هیئت دولت، حکومت نظامی به تصویب رسید و با فرمان شاه، ارتشبد اویسی فرماندار نظامی تهران شد. فرماندار نظامی تهران به سپهبد بدرهای فرمانده گارد جاویدان دستور داد تا واحدهایی از گارد را به فرمانداری نظامی منتقل کند. بدرهای فرمان اعزام واحدهایی را به سرلشکر امینی افشار فرمانده لشکر 1 گارد جاویدان صادر کرد و یگانهایی از لشکر در میدان و خیابان ژاله (شهدا) مستقر شدند.»
ارتشبد اویسی با صدور اولین اطلاعیه فرمانداری نظامی اعلام کرد: «به منظور ایجاد رفاه مردم و نحوه نظم از ساعت 6 صبح روز 17 شهریور ماه مقررات حکومت نظامی را به مدت شش ماه» به اجرا میگذارد. مردم در صبح زود بیخبر از حکومت نظامی در دستههای بزرگی از خیابانهای فرحآباد، شهباز و میدان خراسان به طرف میدان ژاله حرکت کردند. در نزدیکی میدان و خود میدان کامیونهای مملو از نظامیان ایستاده بودند، ولی مردم بیاعتنا به راه خود ادامه میدادند.
ساعت نزدیک 7:30 صبح بود که جمعیت در میدان ژاله و خیابانهای منتهی به آن مستقر شدند. یکی از فرماندهان نظامی با بلندگو به مردم اخطار کرد که حکومت نظامی است، چرا تجمع کردهاید؟ یکی از روحانیون مردم را دعوت به نشستن کرد. جمعیت روی زمین نشست، ولی ظواهر امر نشان میداد که نیروهای فرمانداری نظامی قصد متفرق کردن مردم را ندارند. راه عبور را از چهار طرف بر روی مردم بستند. ناگهان صدای رگبار از خیابانهای منتهی به میدان بلند و همین که جمعیت از چهار طرف به سوی میدان هجوم آوردند، نیروهای مستقر در میدان نیز از چند سو مردم را به رگبار مسلسل بستند.
در مدت چند ثانیه صدها نفر در خاک و خون غلطیدند. مردم بیمهابا مجروحین و شهدا را بر روی دست به سوی بیمارستانها حمل میکردند. اتاقها، راهروها و حیات بیمارستانها مملو از مجروح و جنازه بود. مردم اطراف بیمارستانها خانههای خود را برای پذیرش مجروحین مهیا میکردند. هر کس هر چه از لوازم پزشکی، پنبه، پانسمان و ملافه داشت به بیمارستان میآورد.
نفرت مردم به اوج خود رسیده بود. خبر قتلعام مردم در میدان ژاله در تهران پیچید و سرتاسر تهران به جنب و جوش درآمد. مردم بیاعتنا به حکومت نظامی به خیابانها ریختند و با مأمورین فرمانداری نظامی درگیر شدند. به هرچه از مظاهر دولتی میرسیدند حمله میکردند. طبق گزارش ساواک، تظاهرات از میدان ژاله به خیابانهای دیگری از قسمت شرق تهران کشیده شد، سپس تظاهرات به جنوب تهران، خیابانهای مولوی، میدان خراسان، میدان شوش و میدان راهآهن سرایت کرد و در مدت کوتاهی خیابانهای فردوسی، منوچهری، خیابان سعدی شمالی، خیابان نظامآباد، خیابان فرحآباد، منطقه نارمک، میدان سپه، خیابان لالهزار، به صحنه درگیری تبدیل شد. تظاهرات و درگیری تا پاسی از شب ادامه داشت.
روزنامهها در فردای آن روز بدون پرداختن به چگونگی درگیری اعلام کردند: «100 آتشسوزی در تهران روی داد، شعب چند بانک، یک فروشگاه بزرگ، یک فروشگاه شهر و روستا در آتش سوخت.« فرماندار نظامی در اطلاعیه شماره 4 خود ضمن متهم کردن مردم به اینکه «با پول و نقشه خارجی» اقدام به تظاهرات کردهاند، اعلام نمود «در واقعه 17 شهریور 58 نفر کشته و 205 نفر مجروح شدهاند.» دو روز بعد دادگستری اعلام کرد تعداد کشتهشدگان به 95 نفر رسید. گرچه تعداد شهدای آن روز رسماً اعلام نشد، ولی آگاهان آمار وحشتناکی را از شهدای 17 شهریور ارائه کردهاند.
نظر شما :