۱۵رجب؛ سالروز وفات حضرت ام المصائب عالی ترین نمونه شهامت و صبر

۰۹ اسفند ۱۳۹۹ | ۱۰:۳۹ کد : ۲۸۵۱۴ اخبار عمومی
زینب(س) بانویی که نه تنها در زنان، بلکه در مردان عالم، کمتر نظیرش را می‌توان دید. توانا بانویی که عالی‌ترین نمونه‌ای از شهامت و دلیری، دانش و بینش، کفایت و خردمندی، قدرت روحی و تشخیص موقعیت بوده وهر وظیفه‌ای از وظایف گوناگون اجتماعی را که به عهده گرفت، به خوبی انجام داد.
۱۵رجب؛ سالروز وفات حضرت ام المصائب عالی ترین نمونه شهامت و صبر

به گزارش روابط عمومی جهاددانشگاهی استان مرکزی؛ حضرت زینب کبری(س) در روز پنجم جمادی الاول سال پنجم یا ششم هجری قمری در شهر مدینه منوّره متولّد شدند. نام مبارک آن بزرگوار زینب و کنیه گرامی‌شان ام الحسن و ام کلثوم و القاب آن حضرت عبارتند از صدّیقة الصغری، عصمة الصغری، ولیة اللّه العظمی، ناموس الکبری، شریکة الحسین علیهالسّلام و عالمه غیر معلّمه، فاضله، کامله و

پدر بزرگوار آن حضرت، اوّلین پیشوای شیعیان حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب(ع) و مادر گرامی آن بزرگوار، حضرت فاطمه زهرا(س) می‌باشد. همسر گرامی آن حضرت، عبداللّه فرزند جعفر بن ابیطالب، بود. در کتاب اعلام الوری برای آن بانوی بزرگوار سه پسر به نام‌های علی، عون، و جعفر و یک دختر به نام ام کلثوم ذکر شده است.

هوش و ذکاوت بی نظیر
در اهمیت هوش و ذکاوت آن بانوی بزرگوار همین بس که خطبه طولانی و بلندی را که حضرت صدیقه کبری فاطمه زهرا(س) در دفاع از حق امیرالمؤمنین(ع) و غصب فدک در حضور اصحاب پیغمبر اکرم (ص) ایراد فرمودند، حضرت زینب (س) روایت فرموده است.

حضرت زینب(س) با اینکه دختری خردسال بود، این خطبه عجیب و غرّاء که محتوی معارف اسلامی و فسلفه احکام و مطالب زیادی است را با یک مرتبه شنیدن حفظ کرده، و خود یکی از راویان این خطبه بلیغه و غراء می‌باشد.


با حسین بودن شرط ازدواج زینب (س) با عبدالله
گفته‌اند: حضرت امیرالمؤمنین (ع) هنگامی که زینب(س) را به پسر برادرش عبدالله بن جعفر تزویج کرد، در ضمن عقد، شرط نمود هر گاه زینب خواست با برادرش حضرت امام حسین(ع) سفر رود، او را از آن منع نکرده و باز ندارد و چون عبدالله بن جعفر خواست حضرت امام حسین(ع) را از سفر عراق باز دارد و حضرت آن را نپذیرفت و عبدالله مایوس و نومید گردید، دو فرزندش عون و محمد را فرمان داد که به همراه آن بزرگوار به عراق روند و در برابر آن حضرت جهاد و کارزار نمایند.

شجاعتی نظیر حسین(ع)
درباره آن بانوی بی نظیر بیشتر راجع به حضور ایشان در کربلا و همراهی برادر بزرگوارشان و همچنین سرپرستی اسرای کربلا و ابلاغ پیام عاشورا سخن گفته شده است. شجاعت حسین(ع) در خواهرش زینب(س) هم بود؛ زینب(س) هم در مقام شجاعت قطع نظر از جهت امامت، چیزی کم از حسین (ع) ندارد قوت قلبش به برکت اتصالش به مبداء تعالی راستی محیرالعقول است. شیخ شوشتری می‌گوید: اگر حسین(ع) در صحنه کربلا یک میدان داشت، مجلله زینب(س) دو میدان نبرد داشت: میدان نبرد اولش مجلس ابن زیاد و دومی مجلس یزید پلید. اما تفاوت‌هایی که از حیث ظهور دارد، نبرد حسین (ع) با لباسی که از پیغمبر به او رسیده بود، عمامه پیغمبر بر سر و جبه او به دوش، نیزه به همراه و شمشیر به دستش سوار بر مرکب رسول خدا (ص) گردید با عزت و شهامت وارد نبرد مشرکین گردید تا شهید شد.

زینب و گذشتن از راحتی دنیا
او در خانه شوهرش از کمال وسایل موجود به بهترین وجهی برخوردار است، غلام‌ها و کنیزها و وسایل راحتی، غرض زینب در چنین خانه‌ای زندگی می‌کند که هیچ کسری ندارد ناگهان می‌بیند حسین(ع) می‌خواهد حرکت کند تمام خوشی‌ها و راحتی‌ها را رها می‌کند و خود را در دریای ناراحتی‌ها و ناملایمات می‌افکند اگر جریان را نمی‌دانست، مهم نبود، لیکن از همان شب ۲۸ رجب که به اتفاق برادرش با ترس و هراس ‍از مدینه فرار کرده به سمت مکه حرکت نمودند، برای آنچه جدش ‍ رسول خدا (ص) و پدر و مادرش گزارش داده بودند از مصیبت‌ها آماده شد.

زینب از حسین(ع) جدا نمی‌شود
حضرت زینب کبری(س) از سوم شعبان سال ۶۰ هجری در مکه بود. چون سربازان یزید می‌خواستند در مکه و در حرم امن الهی امام حسین (ع) را مخفیانه بکشند، لذا امام روز ترویه که روز هشتم ذی الحجه است، مکه را به سوی عراق ترک کرد. زینب(س) نیز در این کاروان حضور داشت. ابن عباس گفت: یا حسین! اگر خود مجبور به رفتن هستی، زنان را با خود همراه مبر. زینب(س) چون این سخن را شنید، سر از کجاوه بیرون کرد و گفت: ابن عباس! می‌خواهی مرا از برادرم حسین جدا کنی؟ ! من و جدایی از حسین؟ ! هرگز.

اسارت افتخار زینب و رمز ماندگاری قیام عاشورا
پس از حادثه کربلا حضرت زینب(س)، حدود یک سال و شش ماه زندگی کرد. حضرت در کاروان اسیران، همراه دیگر بازماندگان قافله کربلا به کوفه و سپس به شام برده شد. اگر چه رهبری بازماندگان بر عهده امام سجاد بود، زینب کبری (س) نیز سرپرستی را برعهده داشت.

سخنرانی قهرمانانه زینب(س) در کوفه، موجب دگرگونی افکار عمومی شد. وی در برابر نعره مستانه عبیدالله بن زیاد، آن گاه که به پیروزیش می‏‌نازید و می‏‌گفت: «کار خدا را با خاندانت چگونه دیدی؟ !» با شهامت و شجاعت وصف ناپذیری گفت: جز زیبایی چیزی ندیده‏‌ام. شهادت برای آنان مقدر شده بود. آنان به سوی قربانگاه خویش رفتند به زودی خداوند آنان و تو را می‏‌آورد تا در پیشگاه خویش داوری کند.»

آن گاه که ابن زیاد دستور قتل امام سجاد را صادر کرد، زینب(س) با شهامت تمام، برادر زاده‏‌اش را در آغوش گرفت و گفت: اگر خواستی او را بکشی مرا هم بکش. به دنبال اعتراض زینب(س)، ابن زیاد از کشتن امام پشیمان شد.

کاروان آزادگان به دمشق رفت. در شام نیز زینب (س) توانست افکار عمومی را دگرگون نماید. جلسه‏‌ای یزید به عنوان پیروزی ترتیب داده بود و در حضور بازماندگان واقعه کربلا، سربریده حسین(ع) را در تشت نهاد و با چوب‌د‌ستی به صورتش می‏‌زد، زینب کبری(س) با سخنرانی خویش غرور یزید را در هم کوفت و او را از کرده خویش پشیمان کرد. سرانجام یزید مجبور شد کاروان را با احترام به مدینه برگرداند.

در مدینه نیز زینب(س)، پیام آور شهیدان، ساکت ننشست. آن حضرت با فریادش مردم مدینه را بر ضد حکومت یزید شوراند. حاکم مدینه در پی تبعید حضرت زینب(س) برآمد. به نوشته برخی حضرت به شام سفر نمود و در همان جا درگذشت و بدن مطهر آن بانوی بزرگوار در همان جا دفن گردید.

زینب(س) بانویی که نه تنها در زنان، بلکه در مردان عالم، کمتر نظیرش را می‌توان دید. توانا بانویی که عالی‌ترین نمونه‌ای از شهامت و دلیری، دانش و بینش، کفایت و خردمندی، قدرت روحی و تشخیص موقعیت بوده وهر وظیفه‌ای از وظایف گوناگون اجتماعی را که به عهده گرفت، به خوبی انجام داد.


نظر شما :